به گزارش واحد رسانه بنیاد بین المللی احیاء فرهنگ خمس، معاونت پژوهش بنیاد مصاحبه ای با حجت الاسلام والمسلمین قرائتی ترتیب داده است که تقدیم حضورتان می گردد.
در خدمت «حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی» ریاست ستاد اقامه نماز کشور هستیم. استاد ضمن تشکر از اینکه دعوت ما را پذیرفتید و وقت ارزشمندتان را در اختیار مخاطبان ما قرار دادید، قبل از هر چیز، لطفاً نظرتان را در مورد جایگاه خمس در اسلام بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی. سلام علیکم و رحمة الله. در قرآن کریم دربارهي خمس آمده است: «وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَی ءٍ فَاِنّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِي القُربی وَ الیَتامی والمَساکینِ و ابنِ السَّبیلِ اِن کُنتُم آمَنتُم بِاللّه…» اگر به خدا ایمان دارید، بدانید هر چه را به عنوان غنیمت به دست میآورید، بیتردید یکپنجم آن براي خدا و رسول (ص) و خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان است.
دربارهي تاریخ نزول آیه آمده است که بعضی زمان نزول آیه را جنگ «بنی قینقاع» در ۱۵ شوال سال دوم هجري میدانند، بعضی زمان نزول را جنگ اُحد در روز ۷ شوّال سال سوم هجري میدانند و بعضی آن را در جنگ بدر، در ماه رمضان سال دوم هجري میدانند. خداوند از مجاهدان اسلام میخواهد خمس آنچه را که در جنگ به غنیمت بردهاند، پرداخت کنند.
نگاهی دقیقتر به آیهي خمس، اهمیت آن را نشان میدهد. عبارات «واعلموا»، «انّما»، «من شی»، «فانّ»، «للّه خُمُسه»، بیانگر این موضوع است که در کمتر آیهاي مربوط به احکام، این همه تأکید پی در پی آمده است. این کلمات نشان تأکید است. قرآن براي تهییج مردم میفرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. بنابراین پرداخت آن از لوازم ایمان شناخته شده است. به علاوه، چیزي که نشانهي ایمان است نمیتواند موقّت باشد.
اول آیه به معناي آن است که باید خمس دادن باورتان بیاید و مسأله را جدي بگیرید. راستی عجیب است که شرکت در جبهه، کنار پیامبر (ص) بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقاید سالم داشتن، از مهاجرین و انصار و سابقین بودن، مجروح شدن در جنگ و بالاخره بر سپاه کفر پیروز شدن، به تنهایی کافی نیست. زیرا با آن همه کمالات، باز هم قرآن میفرماید: اي رزمندگان پیروز! اگر ایمان دارید خمس غنائم را بپردازید.
اگر به بعضی از دستورات مثل جهاد و نماز عمل کردید، ولی به دستور خمس عمل نکردید، ایمان واقعی ندارید.
یک نکته مهم این است که رسول خدا (ص) در شب جنگ بدر نخوابید و دائماً دعا میکرد و میفرمود: خدایا! این گروه اندك از مسلمین روي زمین مشابهی ندارند. اگر اینها شکست بخورند، روي زمین بندهي مؤمنی نخواهی داشت. اما قرآن خطاب به همین رزمندگان میفرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. یعنی چه بسا تعداد مؤمنان در جهان بسیار کم باشد، ولی حتّی همین تعداد کم که مشمول دعاي پیامبر اکرم (ص) هم هستند، اگر به تکلیف الهی و پرداخت خمس عمل نکنند، ایمان ندارند.
نه تنها در آیهي ۴۱ سوره انفال پرداخت خمس شرط و لازمهي ایمان شمرده شده، بلکه چهارمین آیهي این سوره هم نشانهي مؤمنان است که میفرماید: مؤمنان کسانی هستند که هرگاه از خداوند یاد شود، دلهایشان میتپد و… . یعنی نشانهی مؤمن واقعی را کمک به محرومان میداند و عبارات فوق را میفرماید. پس نتیجه میگیریم پرداخت خمس از جهات متعددي داراي اهمیت است.
ممکن است این جهات اهمیت را بیشتر توضیح بفرمایید؟
بله، به بعضی از این جهات فهرستوار اشاره میکنم. اول، از نظر اعتقادي؛ همانگونه که در آیهي خمس خواندیم، پرداخت خمس، نشانهي ایمان و اعتقاد واقعی است.
دوم، از نظر عبادي؛ خمس از عبادات است و باید با قصد قربت پرداخت گردد و هرگونه ریاکاري و ناخالصی در انجام این فریضه اختلال به وجود میآورد.
سوم، از نظر سیاسی؛ پرداخت خمس به حاکم و فقیه جامع الشرائط، سبب ارتباط مردم با جانشینان پیامبر (ص) میشود که این ارتباط در طول تاریخ لرزه بر اندام طاغوتها انداخته است. پرداخت خمس، کمک کردن به خط اهل بیت (ع) و تقویت بنیهي مالی فقها و حوزههاي علمیهاي است که روشنگر مردم در طول تاریخ بودهاند. پرداخت خمس، سبب تبلیغ و نشر تفکر علوي به وسیلهي علما و فضلا و طلاب، و مرزبانی از حدود و ثغور دینی و مبارزه با انواع انحرافات فکري و اخلاقی و سم پاشیها و ایجاد تردیدها و وسوسههاي بدخواهان مغرض و طرفداران سادهدل است. به علاوه، این پرداخت رابطهی عاطفی میان فقها و مردم را برقرار میکند و فقها را از وضعیت اقتصادي جامعه آگاه میکند.
چهارم، از نظر اقتصادي؛ پرداخت خمس راهی براي تعدیل ثروت، مبارزه با تکاثر و رسیدگی به محرومان و تهیدستان جامعه است.
پنجم، از نظر اجتماعی؛ پرداخت خمس راهی براي ایجاد الفت و محبت میان طبقات مختلف جامعه و جلوگیري از ایجاد شکافهاي عمیقِ اجتماعی است.
ششم، از نظر روانی؛ پرداخت خمس باعث میشود که انسان در خودش احساس کند که حامی اهل بیت (ع) و مراجع تقلید و حوزههاي علمیه و تبلیغات صحیح دینی است و این احساس، همیشه او را هوادار جبههي حق و مخالف جبهههاي باطل و وسوسههاي آنها قرار میدهد.
هفتم، از نظر تربیتی؛ پرداخت خمس انسان را حسابگر، دقیق و وظیفه شناس، و نسبت به محرومان جامعه مسئول، و نسبت به حمایت از خط خدا و رسول (ص) و اهل بیت (ع) متعهد تربیت میکند. پرداخت خمس، روح سخاوت و نوعدوستی را در انسان شکوفا میکند. پرداخت خمس روحیهي بیتفاوتی و دنیاپرستی را از انسان برطرف میکند.
خلاصه اینکه پرداخت خمس رابطهي انسان را با خدا از طریق قصد قربت در پرداخت، رابطهي انسان را با محرومان از طریق کمک به ایتام، رابطهي انسان را با حاکم معصوم یا عادل از طریق کمک به فقهاي عادل، رابطهي انسان را با جامعه از طریق تقویت حوزههاي علمیه و اعزام اسلامشناسان به اطراف، رابطهي انسان را با خودش از طریق مهار کردن خوي حرص و بخل و بیتفاوتی، رابطهي انسان را با نسل آینده از طریق حلال کردن لقمهها و مهریهها، و رابطهي انسان را با پیامبر اسلام (ص) و اهلبیت معصومش (ع) از طریق رسیدگی به سادات محروم، تنظیم و تصحیح و تقویت میکند.
تمایز خمس در نظام مالی و مالیاتی اسلام را چطور تبیین میفرمایید؟
اسلام درآمدهایی را که از طرق نامشروع مثل اختلاس، احتکار، کم فروشی، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن به دست میآید را به شدّت حرام کرده و حکومت اسلامی را مسؤول بازگشت دادن این اموال به صاحبان اصلی آنها دانسته است. چنانکه امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «تمام اموالی را که در زمان خلیفهي سوم میان نورچشمیها به ناحق تقسیم شده، برخواهم گرداند، گرچه آن اموال در مهر زنان هزینه شده باشد». اما با این حال، به دلایل تفاوتهاي حکیمانهاي که خداوند میان انسانها قرار داده و به خاطر تلاش و تخصص و ابتکار، برخی افراد درآمد بیشتري دارند که از طریق مشروع هم کسب کردهاند، و بعضی افراد با درآمد کم، توانِ ادارهي زندگی خود را ندارند.
تمام نظامهاي بشري براي کم درآمدها به فکر چاره بودهاند. چون اگر این خلاء به نحوي پر نشود، کینه و حسادتِ کمدرآمدها نسبت به پردرآمدها شعلهور میشود و شعلهاش ممکن است همه چیز را بسوزاند. اگر گرسنگان سیر نشوند، خطر بالا رفتن آمار جنایات جدّي میشود و هر نظامی که به فکر گرسنگان نباشد، ماندنی نیست.
گرسنگیِ جمعی از مردم و پرخوري جمع دیگر را هیچ عقل و وجدان سالمی نمیپذیرد. به همین دلیل، براي حلّ این مسأله، افراد و حکومتها طرحهاي زیادي را ارائه دادهاند که رایجترین آنها گرفتن مالیات و برقراري تأمین اجتماعی و ایجاد مؤسسات خیریّه و صندوقهاي قرضالحسنه و امثال آن است. اما اسلام که مکتبی جامع و اجتماعی است، براي فقرزدایی و حل مشکل محرومان جامعه طرحهایی را ارائه داده که یکی از آنها، مسألهي خمس است.
رسیدگی به فقرا به قدري مهم است که حضرت علی (ع) در حال نماز، انگشتر خودشان را به فقیري که در مسجد از مردم تقاضاي کمک میکرد و کسی به او پاسخ مثبتی نمیداد، عطا کردند و اشاره نکردند که صبر کند تا بعد از نماز به او کمک کند. بعد آيهي «انّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزّکاه و هم راکعون» نازل شد.
البته در بحث خمس، تفاوتهاي خمس و زکات با مالیات مرسوم دولتی بیان شده است که مورد مطالعهي اندیشمندان و اقتصاددانان ما هست، انشاءالله. اما خود خمس، نوعی تعدیل ثروت است که انسان با ارادهي خودش و با قصد قربت، براساس ایمانی که دارد و اعتمادي که به او میشود، درآمدهاي خودش را خودش بررسی میکند و هزینهي متعارف زندگی را از آن کاسته و بیست درصد از سودي که مازاد بر هزینهي زندگی سالانهي او است، به عالمترین، متّقیترین و بیهوسترین افراد میپردازد تا او مثل یک وکیل مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه میبیند هزینه کند. این تعدیل ثروت از طریق خمس، امر واجبی است. ولی اسلام براي تعدیل ثروت، راههاي غیرالزامی دیگري هم از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیّت، کفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرضالحسنه قرار داده است.
تعدیل ثروت در بعضی از مکاتب اقتصادي مثل کمونیسم، از طریق نفی مالکیّت خصوصی و به انحصار دولت درآوردن همه چیز، آن هم به صورت اجباری صورت میگیرد که در این نوع تعدیل، هیچگونه آزادي و انتخاب و رشدی وجود ندارد.
از امتیازات اسلام عزیز، آن است که اقتصاد آن با اخلاق و عاطفه آمیخته شده است، همانطوری که سیاست و دیانت آن به هم آمیخته است. نمازجمعه با اینکه یک عمل عبادي است، یک مانور سیاسی هم هست. اسلام حتّی در جهاد به مسائل عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی توجه دقیق دارد. این علی بن ابیطالب (ع) است که در بحبوحهي جنگ، به خورشید نگاه میکند تا مبادا نماز اوّل وقتش از دست برود! و فرزندش امام حسین (ع) در ظهر عاشورا در برابر سیل تیر دشمن، نه تنها نماز واجب میخواند، بلکه به مستحبات نماز هم از قبیل اذان، اقامه، جماعت، اوّل وقت و … توجه کامل دارد. و باز میبینیم همین علی بن ابیطالب (ع) در وسط جنگ، وقتی یارانش آب را در ظرفی تَركدار براي او میآورند، میفرماید: «آب خوردن از ظرف تركدار مکروه است.» حالا چه بسا ذرّات آلودهاي لابهلاي آن ترك باشد و آب را غیربهداشتی کند.
باز میبینیم در وسط جنگ، بعضی از حضرت (ع) میپرسند: نظر شما دربارهي فلانی و فلانی چیست؟ حضرت میبیند پاسخ این سؤال سبب فتنه و تفرقه میشود، سؤال کننده را توبیخ میکند و اجازه نمیدهد امّتی که به وحدت کلمه نیاز دارند، دستخوش تفرقه بشوند.
یا اینکه به هنگام جنگ، شخصی از علی (ع) معناي توحید را میپرسد و رزمندگان از سؤال او ناراحت میشوند. حضرت میفرماید: «جنگ ما براي توحید است» و بعد توحید را براي او معنا میکند. به رزمندگان دستور میدهد آب آشامیدنی دشمن را مسموم نکنید، درختانشان را قطع و به فراریان تیراندازي نکنید، به زنان و کودکان و سالمندان کاري نداشته باشید. شما در کجاي دنیا سراغ دارید که جنگ، سیاست، عبادت و اقتصاد اینقدر با مسائل اعتقادي، اجتماعی، اخلاقی، بهداشتی و عاطفی آمیخته باشد.
در نظام اسلامی رابطه بین مردم و رهبر الهی رابطهي صلوات و درود است. به مردم فرمان میدهد که به پیامبرشان درود بفرستند و به پیامبر نیز دستور میدهد به پرداخت کنندگان واجبات مالی زکات، صلوات و درود بفرستد.
در اسلام، روزهایی از سال «عید» نامیده شده است که ضمن شادي و تبریک در آن، رسیدگی به محرومان از طریق تقسیم گوشت قربانی در عید قربان و سیر کردن شکم گرسنگان در عید فطر از طریق زکات فطره مورد توجه است. جامعیت اسلام تا آنجاست که حتّی خوردن و آشامیدن، هدفمند طراحی شده است. در کنار جملهی «کلوا» که فرمانِ خوردن است، میفرماید: «لاتسرفوا» در خوردن زیاده روي نکنید. و جای دیگر میفرماید: «کلوا… و اشکروا» به خاطر خوردن از خداوند تشکر کنید. یک جا میفرماید با قدرتی که از غذا خوردن به دست میآورید کار نیک انجام دهید: «کلوا… و اعملوا صالحاً». یک جا میگوید از قدرتی که به وسیله غذا به دست آوردهاید طغیان نکنید: «کلوا… و لاتطغوا فیه». یک جا میفرماید بخورید و حقّ آن را اداء کنید: «کلوا… و آتوا حقّه» و یک جا میفرماید بخورید و به دیگران نیز اطعام کنید: «فکلوا… اطعموا».
حتی آنجا که به زنبور عسل الهام میکند شیرهي گل را بمک، دستور میدهد که عسل بساز. بنابراین اسلام، دینِ خوردن و خوابیدن نیست، بلکه خوردن و خوراندن و کار نیک انجام دادن و طغیان و زیادهروي نکردن است. همه با هم در نظر گرفته شده است. در کدام مکتب به این جامعیت توجه شده است.
به هرحال، دنیا مالیات میگیرد و اسلام نیز خمس و زکات میگیرد. این نشان میدهد حساب مالیاتهاي اسلامی از حساب انواع مالیاتهایی که در دنیا گرفته میشود و قوانین آن بافته و ساختهي فکر بشري است جداست. در قوانین اسلامی به تمام ابعاد توجه شده است: از چه چیزي خمس و زکات گرفته شود؟ چه مقدار از سرمایه مشمول خمس و زکات شود؟ چگونه گرفته و چگونه پرداخت و چگونه مصرف شود؟ محاسبهي اموال با چه کسی باشد، گیرنده یا پرداخت کننده؟ پرداخت کننده با چه انگیزه و هدفی بپردازد و گیرنده چه ویژگیهایی داشته باشد؟ چگونه مردم را به پرداخت خمس و زکات علاقه مند کنیم؟ مسؤولین جمعآوري چه افرادي باشند و چگونه به سراغ مردم بروند؟ در کجا گردآوري شود و شرایط خزانهدار بیت المال چه باشد؟ با افرادي که سوءاستفاده میکنند چگونه برخورد شود؟ و دهها مورد دیگر که اگر میان مالیاتهایی که در دنیا گرفته میشود با خمس و زکات مقایسه شود، معجزه بودن مقررات اسلامی روشن میشود. همانگونه که اگر مقایسهاي میان اذان و ناقوس کلیسا شود، مشخص میگردد که جملات اذان موزون، پرمحتوي، هدفمند و انگیزهآور، ولی در صداي ناقوس چیزي مفهوم نیست. اگر مقایسهاي میان نماز اسلام با عبادات سایر ادیان شود، اگر مقایسهاي میان جهاد اسلامی و جنگهاي دنیا شود، اگر مقایسهاي میان کنگرهي بینالمللی حج با سایر اجتماعات شود و اگر مقایسهاي میان نظام خانواده در اسلام با نظام خانواده در دنیا شود، جلوهي اسلام بیشتر روشن خواهد شد.
از نظر حضرتعالی، خمس چه آثاری را در بر دارد؟
اگر به تعبیراتی که در آیات و روایات آمده است توجه کنیم، به آثار پرداخت خمس بیشتر پی میبریم. اولین چیزی را که برای فلسفهي خمس و آثار و برکات آن میتوانیم بگوییم، نسل پاك است. پرداخت خمس، مال را پاك میکند و مال پاك، مقدمهي نسل پاك است. همین «لتطیب ولادتهم» که در روایات میخوانیم.
دوم، تقویت دین است. امام رضا (ع) فرمودند: «الخمس عوننا علی دیننا»؛ خمس، حق ما اهل بیت (ع) و پشتوانهي مکتب و راه ما است. سوم اینکه، خمس نشانهي وفاست. مسلمان واقعی کسی است که به پیمان الهی وفادار باشد و کسی که با زبان جواب مثبت ولی در دل جواب منفی میدهد، در حقیقت مسلمان نیست. در روایات آمده: «المسلم من یفی اللّه بما عهد الیه و لیس المسلم من اجاب باللسان و خالف بالقلب.»
چهارم، کمک به یاران است. امام رضا (ع) فرمود: «ان الخمس عوننا علی عیالاتنا»؛ خمس، وسیلهاي براي کمک ما بر بستگان و یاوران ماست و فرمود: «عوننا علی موالینا.»
اثر پنجم خمس، پاکی مال است. امام صادق (ع) فرمود: «ما ارید بذلک الا ان تطهروا»؛ من از گرفتن درهم شما هدفی جز پاك کردن شما ندارم، زیرا وضع مالی من امروز خوب است.
ششم، گوارا بودن درآمد. در حدیث دیگري از امام صادق (ع) میخوانیم: «هرکس خمس ما را بدهد، باقی درآمدش براي او گواراست.» هفتم، حفظ آبرو در برابر مخالفان. امام رضا (ع) فرمود: «ما نبذله و نشتري من اعراضنا ممن نخاف سطوته»؛ به وسیلهي خمس، ما آبروي خود و طرفدارانمان را در برابر تهدیدات مخالفان حفظ میکنیم.
هشتم، فقرزدایی از خاندان رسالت. امام کاظم (ع) فرمود: «… و جعل للفقراء قرابه الرسول نصف الخمس فاغناهم به عن صدقات الناس»؛ خداوند نیمی از خمس را براي فقرزدایی از بستگان پیامبر (ص) که از زکات و صدقات محرومند، قرار داد. نهم، کفّارهي گناهان و ذخیرهي قیامت. امام رضا (ع) فرمود: «فان اخراجه… تمحیص ذنوبکم و ما تمهدون لانفسکم لیوم فاقتکم»؛ خارج کردن خمس مال، وسیلهي آمرزش گناهان و ذخیره قیامت و روز نیاز شماست.
دهم، ضمانت بهشت. شخصی نزد امام باقر (ع) آمد و خمس مال خود را پرداخت. امام (ع) فرمود: «ضمنت لک علیّ و علی ابی الجنّه»؛ بر من و پدرم لازم است که بهشت را براي شما ضمانت کنیم.
یازدهم، شمول دعاي امام. امام رضا (ع) (پس از اینکه فرمود خمس، کمک ما بر حفظ مکتب است) بیان داشتند: «ولا تحرموا انفسکم دعاءنا ما قدرتم علیه»؛ تا میتوانید خودتان را از دعاي ما محروم نکنید.
دوازدهم، کلید رزق. امام رضا (ع) فرمود: «پرداخت خمس، کلید رزق شماست.» سیزدهم، که خیلی هم مهم است، نظم و حساب در سرمایه. کسی که حساب سال دارد و خمس میدهد، در واقع شخصی حسابگر، منظم و دقیق است و میزان درآمد و مصرفش مشخص است. امام باقر (ع) فرمود: «الکمال کلّ الکمال: التّفقه فی الدّین والصبر علی النائبه و تقدیر المَعیشه»؛ بالاترین کمال در سه چیز است: شناخت عمیق دین، پایداري در برابر ناملایمات و نظم و برنامه در زندگی. و در نهایت، عنایات ویژهی اهلبیت (ع). کسانی که اهل خمس هستند، یعنی در هر درآمد خود، سهم خدا، رسول (ص)، اهل بیت (ع) و سهم دیگران را در نظر دارند، قهراً خدا و اولیاي او نیز به او عنایات ویژه دارند. مگر در قرآن نمیخوانیم: « فاذکرونی اذکرکم»؛ مرا یاد کنید، شما را یاد میکنم. یا این آیهی شریفه که «ان احسنتم احسنتم لانفسکم»؛ اگر خوبی کنید به خودتان خوبی کردهاید.
یا مگر قرآن کریم نمیفرماید: «اذا حیّیتم بتحیّه فحیّوا باحسن منها»؛ اگر شخصی نسبت به شما کریمانه برخورد کرد، شما بهتر از او برخورد کنید؟ مگر قرآن وعده نداده که «ان تنصروا اللّه ینصرکم»؟ اگر شما خدا را یاري کنید خداوند شما را یاري میکند؟
بله، فرموده! پس کسی که با پرداخت خمس، حق خدا و رسول (ص) و امام (ع) را میدهد، در حقیقت مشمول تمام آیاتی است که گفته شد. چون او هم خدا را یاد کرده، هم احسان کرده، هم اولیاي خدا و محرومان را گرامی داشته و هم مکتب الهی را یاري نموده است و دریافت این همه عنایات در برابر فقط بیست درصد از زیادی و بالابودِ درآمد سال، سود بزرگی است.
اجازه بدهید یک نمونه از این عنایات ویژه را برای شما ذکر کنم. زنی به نام «شطیطه»، یک درهم پول و یک کلاف نخ را از «نیشابور» براي امام کاظم (ع) فرستاد و از کمیِ مال خود عذرخواهی کرد و گفت: «انّ اللّه لا یستحیی من الحق.» امام (ع)، درهم و کلاف او را پذیرفت و فرمود: «سلام مرا به این خانم برسانید و این چهل درهم و این پارچهاي که جزو کفن خودم هست به او بدهید. او چند روزي بیشتر زنده نیست، ولی همین که از دنیا رفت من براي نماز بر جنازهي او به نیشابور خواهم آمد.»
در این ماجرا، امام (ع) چند درهم را از یک مسلمان مخلص میپذیرد و این همه او را مورد تفقد قرار میدهد، ولی مبالغ سنگینی را از افراد نااهل نمیپذیرد.
رویکرد معصومین(ع) نسبت به خمس و افرادی که خمس نمیدادند چگونه بوده است؟
خمس در روایات معصومین بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. امام کاظم (ع) فرمود: «لقد یسر اللّه علی المؤمنین ارزاقهم بخمسه دراهم جعلوا لربّهم واحداً واکلوا اربعه حلالا ثم قال هذا من حدیثنا صعب مستصعب لایعمل به ولا یصبر علیها الا ممتحن قلبه للایمان.»؛ خمس مالتان را بدهید تا رزق شما حلال شود. سپس فرمود: این کلام سختی است که جز افراد با ایمانِ امتحان شده، تحمّل آن را ندارند.
نزد معصومین (ع)، نپرداختن خمس در کنار شرك و قتل نفس، از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده است. امام صادق (ع) فرمود: «اکبر الکبائر سبع: الشرك والقتل واکل اموال الیتامی و عقوق الوالدین و قذف المحصنات و الفرار من الزحف وانکار ما انزل». سپس فرمود: «اما خوردن مال یتیمان همان حقّ ماست که از ما ربوده و خوردند.» امام زمان (عج) فرمود: «لعنت خدا بر کسی که یک درهم مال ما را حلال بشمارد. ما دشمن اینگونه افراد هستیم.» امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «کسی که بخشی از خمس را حلال پندارد و آن را نپردازد، گویا آتش میخورد».
یاران واقعی اهل بیت (ع) آنگونه ایمان داشتند که نپرداختن خمس را مساوي با حرام خوردن و قبول نشدن نماز و روزه میدانستند و در سؤال کتبی خود از آن بزرگواران میپرسیدند که خمس را چگونه بپردازیم تا جزو حرام خواران و کسانی که نماز و روزهشان قبول نیست، نباشیم. امام باقر (ع) فرمود: «آسانترین وسیلهاي که انسان را به دوزخ میبرد خوردن مال یتیم است. سپس حضرت (ع) فرمود: ما یتیم هستیم و نپرداختن خمس، به منزلهي خوردن مال یتیم است.» در حدیثی دیگری از معصومین (ع) میخوانیم: «از سختترین شرایطی که مردم در قیامت دارند، وضعیت تارکان خمس است.» یا این روایت که: «الدنیا و ما فیها للّه و رسوله و لنا فمن غلب علی شیی ء منها فلیتّق اللّه و لیؤدّ حقّ اللّه و لیتبرّ اخوانه فان لم یفعل ذلک فاللّه و رسوله و نحن براء منه»؛ هرکس بر مال دنیا دست یافت، باید تقوي پیشه کند و حق خدا را بپردازد و به برادران ایمانی خود احسان کند و اگر این چنین نکرد، خدا و رسول (ص) و ما اهل بیت (ع) از او بیزاریم.
امام رضا (ع) فرمود: «ان الخمس عوننا… فلا تزووه عنّا ولا تحرموا انفسکم دعاءنا ما قدرتم علیه»؛ خمس، کمک به ماست. آن را از ما دور نکنید تا از دعاي ما محروم نشوید.
امام زمان (عج) فرمودند: «فلا یحلّ لاحد ان یتصرف فی مال غیره بغیر اذنه فکیف یحل ذلک فی مالنا من فعل شیئاً من ذلک لغیر امرنا فقد استحل منا ما حرم علیه و من اکل من مالنا شیئا فانما یأکل فی بطنه نارا و سیصلی سعیرا»؛ با اینکه هیچ کس حق ندارد در مال غیر تصرّف کند، پس چگونه مردم در مال ما تصرف میکنند؟ هرکس بدون دستور ما در مال ما تصرف کند، مرتکب گناه شده و هرکس ذرهاي از مال ما را بخورد، پس گویا آتش در شکم اوست. امام باقر (ع) فرمود: «براي هیچکس حلال نیست مال خمس ندادهاي را خریداري کند، مگر آنکه حق ما را به ما برساند». این گزیدهای از رویکرد معصومین (ع) نسبت به عدم پرداخت خمس بود.
اگر وارثانِ کسی که از دنیا رفته بدانند او خمس مال خود را نداده، باید مثل سایر بدهیها، خمس او را نیز بدهند. حضرت امام خمینی (ره) در «تحریرالوسیله» میفرماید: «هر کس درهمی از خمس را نپردازد، جزء ستمگران بر اهل بیت (ع) و کسانی که حق آن بزرگواران را غصب کردهاند، میشود.» در کتب فقهی و رسالههاي مراجع بزرگوار، مسائلی است که بر همهي مقلدین دانستن آنها لازم است. در اینجا ما چند جمله از کتاب شریف «عروهالوثقی»، بیان میکنیم که اگر انسان قبل از پرداخت خمس، کنیزي بخرد، حق تصرّف ندارد. تا مقدار خمس را با فقیه جامع الشرائط مصالحه نکرده، تصرّف در مال خمس نداده جایز نیست، حتی اگر در نیّت خود قصد پرداخت مبلغ را داشته باشد. یا آمده که استفاده از لباس و مکانی که خمس آن داده نشده، نماز را با مشکل مواجه میکند. چنانکه در حج، طواف با لباس احرامی که خمس آن داده نشده، باطل است.
وضعیت خمس در صدر اسلام و در زمان پیامبر (ص) چگونه بوده است؟
در آیات و روایات، عنوان زکات بیشتر از خمس آمده است. شاید به دلیل این باشد که جز افراد نادر در مکّه و بعضی از قبایل که بازرگانی میکردند، بیشتر مردم کشاورز و دامدار بودند. ولی با این حال، پیامبر اکرم (ص) افرادي را براي گرفتن خمس به مناطق میفرستاد. چنانکه در تاریخ آمده است مثلاً علی بن ابیطالب (ع) و «عمرو بن حزم» و «معاذبن جبل» را به یمن و «مُحمیّه» را در «بنی زبید» براي گرفتن خمس فرستاد و براي هیأتهایی که به حضورش میرسیدند، بعد از امر به ایمان در کنار نماز و زکات، مسألهي خمس را نیز مطرح میفرمودند. یا در نامههایی که براي قبایل میفرستادند، به موضوع خمس نیز اشاره میکردند و مسلمانان همانگونه که زکات را نزد پیامبر اکرم (ص) میفرستادند، خمس را نیز خدمت حضرت (ص) میفرستادند.
گرچه مسیري که پیامبر (ص) معین فرموده بود دچار انحراف شد و خلفا، غنیمت را منحصر در غنائم جنگی نمودند و اهل بیت پیامبر (ص) تا زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) از دریافت خمس منع شدند، لیکن هنگامی که فضاي تبلیغ براي این دو امام عزیز باز شد، به مسألهي خمس پرداختند. بعد از امام صادق (ع) تا زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج)، امامان معصوم (ع) در مناطق مختلف مثل بلخ، بخارا، ري، قم، نیشابور، شیراز، همدان، خراسان، قزوین، اهواز، عراق، یمن، موصل و بغداد، براي گرفتن خمس نماینده داشتند. پیدا شدن «فرقه واقفیه» هم در همین رابطه صورت گرفت.
موضوع از این قرار است که خمسِ مردم نزد یکی از نمایندگان امام کاظم (ع) جمع شده بود و هنگامی که امام (ع) به شهادت رسید، آن نماینده اعلام کرد که بعد از امام هفتم (ع)، دیگر امامی نداریم؛ تا بتواند اموالی را که از خمس نزد او مانده، تصرف کند. بله، اگر آدمی نمایندهي امام معصوم (ع) هم باشد، در معرض خطر انحراف است. در نهج البلاغه نمونههایی از عزل شدگان حضرت علی (ع) به چشم میخورد که بعضی از آنها کینهي حضرت را هم به دل گرفتند و براي خودشان دارودستهاي تشکیل دادند و بعدها همین که فهمیدند حسین بن علی (ع) به کربلا رسیده، نیروهاي خودشان را براي قتل امام (ع) به کربلا اعزام کردند و با صراحت به ایشان گفتند: ما با شما مسألهاي نداریم، ولی کینه و بغض پدرت را در دل داریم که ما را عزل کرد!
با توجه به این نکاتی که بیان فرمودید، چه آسیبهایی متوجه فرد مکلف به خمس وجود دارد؟
مهمترین آسیب، وسوسههاي شیطانی است. وسوسه از فقر. وقتی فردي تصمیم بر دادن حق الله میگیرد، شیطان به او وعدهي فقر میدهد که «اگر خمس بدهی مال تو کم میشود و فردا فقیر و محتاج میشوي»، «هنوز فرزندانت به سروسامان نرسیدهاند» و… . ولی قرآن نیز در برابر وعدهي فقر شیطان، وعدههایی دارد از جمله اینکه «انفاق مثل مکیدن شیر مادر است که هرچه فرزند میخورد، خداوند دوباره سینه مادر را پر میکند». یا اینکه «آنچه در راه خدا بدهید، خداوند جایگزین میکند. هرچه بدهید گم نمیشود و آن را نزد خداوند مییابید». یا این وعدهي الهی «والباقیات الصالحات خیر عند ربّک ثواباً؛ کارهاي خیر شما باقی میماند و پاداش بهتر دارد». «هرچه نزد شماست فانی میشود، ولی اگر رنگ الهی پیدا کند و در راه او مصرف شود، ابدي میگردد». «ما عنداللّه باق». «در راه خدا از خرج کردن نترسید که او به شما وسعت میدهد». خدا میفرماید «مثال آنچه در راه خدا میدهید مثال دانهي گندمی است که در خاك پنهان میشود، ولی چیزي نمیگذرد که از آن دانه، هفت خوشه و در هر خوشه صد دانه ظاهر میشود».
نوع دیگري از وسوسه این است که اگر شیطان در مرحلهي اول حریف انسان نشد، کمی تخفیف میدهد و میگوید: خمس، واجب است ولی حالا صبر کن. عجله درست نیست! هنوز آخر کار نشده و معلوم نیست سود و زیان چقدر است. ممکن است بعضی از سرمایههاي تو نقد نشود. ممکن است بعضی از جنسهاي فروخته شده برگردد. امسال سود بردي، شاید سال آینده زیان کنی و … . قرآن در برابر این تأخیر سفارشاتی دارد و تذکراتی میدهد و میفرماید ممکن است مرگ ناگهانی فرا رسد و توفیق عمل خیر نداشته باشی. «بغته» در قرآن بارها به کار رفته و تاریخ افراد و اقوام و گروههایی در قرآن مطرح شده که ناگهان گرفتار قهر الهی شدند. قرآن صحنههایی از آرزوي برگشتن به دنیا و انجام کار خیر را نقل میکند که البته هرگز به این آرزو پاسخ مثبتی داده نمیشود.
قرآن کریم در آیهي ۱۴ سورهي حدید، گفتوگوي دوزخیان را با بهشتیان در قیامت این گونه بیان میفرماید: منافقان التماس میکنند که نگاهی به ما کنید، تا از نور شما استفاده کنیم. وقتی جواب رد میشنوند میگویند: آیا ما در دنیا با شما نبودیم؟ بهشتیان میگویند: چرا، ولی شما خودتان را فریب دادید و در کار خیر، امروزوفردا کردید.
وسوسهي دیگر این است که گاهی شیطان، انسان را وسوسه میکند که چرا نتیجهي دسترنج و علم و ابتکار و خلاقیّت تو نصیب دیگران شود. همانگونه که «قارون» میگفت: «انّما اوتیتُه علی علمٍ عندي»؛ سرمایهي من به خاطر علم و تخصص و مدیریتی است که دارم. خداوند در پاسخ میفرماید: آیا قارون نمیداند که ما قويتر از او را نابود کردیم؟ چه بسیار افرادي از صاحبان سرمایه که با سواد، زرنگ، قوي و زحمتکش بودند، ولی به جایی نرسیدند. بله، هرگز دادههاي الهی را به حساب تخصص و علم و تلاش و مدیریت و هنر خود نگذاریم.
یا گاهی شیطان وسوسه میکند که خدا خواسته که گروهی فقیر و گروهی در رفاه باشند. اگر خدا بخواهد به فقرا نیز ثروت میدهد؛ «انطعم من لو یشاء اللّه اطعمه». گویا این افراد غافلند که دادنها و گرفتنهاي الهی براي آزمایش مردم است تا کسی که ثروت دارد از خود سخاوت، و کسی که ندارد از خود صبر و قناعت نشان دهد. اگر همهي مردم یکسان باشند، روحیهی ایثار، سخاوت، صبر و قناعت، در انسان محو میشود.
یا گاهی خود انسان بر اثر وسوسهي شیطان میگوید: من کارهاي خیر زیادي کردهام، به فقراء کمک میکنم، به بستگان سر میزنم، اموالی را وقف یا وصیت میکنم، بنابراین خمس دادن لازم نیست. درحالیکه اگر انسان هزار مستحب انجام دهد، جبران یک واجب نمیشود. ما بندهي خدا هستیم و باید هرچه را او گفت و هرگونه که او خواست عمل کنیم، نه آنچه را سلیقهي خودمان تشخیص میدهد. و بدتر آنکه سلیقهي خودمان را به جاي حکم خدا حساب کنیم.
بعضی افراد هم میگویند: «بعضی از کسانی که خمس را به آنها میپردازیم، خودشان در رفاه هستند. چرا ما به آنان خمس بدهیم؟» در پاسخ اینها باید گفت: اسلام میفرماید خمس را به فقیه عادلی بپردازید که اهل دنیا نباشد. اگر شما گیرندهي خمس را اهل دنیا دیدید، میتوانید گیرنده را عوض کنید، نه آنکه از پرداخت خمس سر باز بزنید. شرط مرجعیّت در اسلام، دوري از هواي نفس است و در روایات سفارش شده است که اگر عالمی را دیدید که دنیاگرا هست، از او دوري کنید و به سراغ عالم زاهد و پارسا بروید. علاوه بر آنکه ممکن است رفاهِ گیرندهي خمس، به خاطر ارث یا درآمدهاي شخصی باشد و زندگی او از خمس نباشد.
بعضی هم میگویند: «خمس ما که مبلغ قابلی نیست، خودمان آن را به فقرا میدهیم.» پاسخ آن است که ما باید به وظیفهي خودمان عمل کنیم و کاري به کم و زیاد آن نداشته باشیم. همانگونه که گاهی یک برگ زرد در حوض آب، کشتی چندین مورچه میشود، ممکن است مبلغ ناچیز شما، چند گره را از کار مسلمانان باز کند. خداوند به خاطر چند قطعه نان که در راه خدا خالصانه انفاق شد، سورهي «هل اتی» را نازل کرد. خدا به میزان مبلغ نظر ندارد، بلکه به اخلاص مینگرد.
گاهی میگویند: «ما هنوز مشکل مسکن و همسر و مرکب و اشتغال خود یا فرزندانمان را حل نکردهایم که خمس بپردازیم.» پاسخ این است که اسلام، خمس را پس از تأمین هزینههاي متعارف و متعادل زندگی قرار داده است. تأمین نیازهایی مانند ازدواج خود یا فرزندان، تهیهي مسکن و مرکب و سفرهاي تفریحی و زیارتی و هدایا و مهمانیها و انواع هزینههایی که در آن ریخت و پاش نیست و در نظر عموم مردم بهجاست، مقدم بر خمس است. ولی متأسفانه بعضی از مردم اسرافکاري و بلندپروازي و تجملگرایی و چشموهمچشمی را بهانهي نپرداختن خمس قرار میدهند.
به هر حال، خمس پس از تأمین زندگی عادي است. مثلاً اگر پنج میلیون تومان درآمد سال شما و چهار میلیون تومان خرج زندگی سالانهي شما باشد، تنها خمسِ یک میلیون تومان، یعنی دویست هزار تومان، بر شما واجب است. از پنج میلیون تومان سود، نپرداختن دویست هزار تومان، بیانصافی است. به راستی اگر باغ انگوري را به انسان ببخشند و بگویند در هر سال فقط چند کیلو از انگور این باغ را به صاحبش بدهید، بیاعتنایی به این خواسته، خلاف هر وجدان بیدار نیست؟
بعضی میگویند: «ما خمس را خودمان به فقرا میدهیم و نیازي نیست که به فقیه جامع الشرایط بپردازیم». این افراد نمیدانند که خمس، عبادت است و در عبادت، تعبّد و مراعات دستور ضروري است. قرآن با صراحت، گیرندهي خمس را «ذي القربی» یعنی امام معصوم (ع) دانسته و امام معصوم (ع)، فقیه عادل را جانشین خود قرار داده که باید مجاري امور به دست او باشد و در حوادث واقعه به او مراجعه کرد و او حرف آخر را بزند.
یا گاهی میگویند: «بسیاري از مردم خمس نمیدهند، ما هم مثل همه!» پاسخ این است که در قیامت هرکس باید پاسخگوي رفتار خود باشد و حساب افراد، جداگانه بررسی میشود. قرآن صحنههاي تلخی از گفتوگوي مجرمان در قیامت را بیان میفرماید که یکی از آنها این است که بعضی به دیگران میگویند: اگر شما نبودید ما ایمان میآوردیم. شما ما را منحرف کردید. آنان میگویند: هرگز چنین نیست. بلکه شما خودتان ایمانآور نبودید؛ «… لولا انتم لکنا مؤمنین قالوا بل لم تکونوا».
جملهي معروف «خواهی نشوي رسوا، همرنگ جماعت شو»، بسیار نا به جاست. ملاك عمل باید عقل و دستور خداوند باشد، نه جامعه. اگر یک کشتی در حال غرق شدن بود و اکثر مسافرانش به خاطر ندانستن شنا غرق شدند، آیا صحیح است که چند نفري که شنا میدانند خودشان را غرق کنند و بگویند: خواهی نشوي رسوا، همرنگ جماعت شو؟! حضرت علی (ع) میفرمود: «لا تستوحشوا فی طریق الهدي لقله اهله»؛ از رفتن در راه حق به خاطر کمی افراد نترسید. مگر حضرت ابراهیم (ع) یک موحّد در برابر انبوه مشرکان نبود؟ مگر پیامبر اسلام (ص) در آغاز بعثت تنها نبود؟ به هر حال، غفلت اکثریّت از خمس، دلیل سرباز زدن دیگران نمیشود. به علاوه در برابر افرادي که اهل خمس نیستند، افرادي جان و مال و آبروي خود را در راه اسلام دادند که قرآن از آنان تجلیل مینماید و میفرماید: «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه» و میفرماید: «… و یطعمون الطعام علی حبّه».
در ابتدای فرمایشاتتان، در خصوص تفاوت خمس و مالیات اشارهای فرمودید. آیا بیشتر توضیح میفرمایید؟
ببینید، گاهی میگویند: «ما که به دولت اسلامی مالیات میدهیم، دیگر خمس براي چه بدهیم؟» در پاسخ به این سؤال، به تفاوتهایی که میان خمس و مالیات است باید اشاره کنیم.
تفاوت اول؛ مالیات، هزینهاي است که شما میپردازید تا دولت، رفاه شما را بیرون منزل تأمین کند. مثلاً بیرون منزل شما بوستانی احداث کند، همان گونه که خود نیز در منزل باغچه احداث میکنید. هرکسی حیاط منزل خود را موزاییک یا سنگفرش میکند، به دولت هم مالیات میدهد تا بیرون منزلش را آسفالت کند. درب منزل خود را قفل میزند، به دولت هم مالیات میدهد بیرون منزل پلیس بگمارد. در منزل لامپ روشن میکند، به دولت هم مالیات میدهد تا بیرون منزل، کوچه و خیابان را روشن کند. در منزل، کپسول آتش نشانی دارد، به دولت هم مالیات میدهد تا بیرون منزل ماشین آتش نشانی را آماده داشته باشد. بنابراین، مالیات خرج خود شما میشود و نظیر پولی است که شما در منزل براي زندگی شخصی هزینه میکنید. با این تفاوت که آنچه را شما در منزل خودتان خرج میکنید مستقیم است و آنچه که در بیرون خرج میشود، به واسطهي مالیاتی است که به دولت میدهید.
تفاوت دوم اینکه، پرداخت خمس به عنوان یک عبادت است و در آن قصد قربت لازم است، که اگر نباشد عمل قبول نمیشود. برخلاف مالیات که قصد قربت نمیخواهد و نوعاً با اکراه هم پرداخت میشود.
تفاوت سوم این است که خمس، زیر نظر عالمترین، محبوبترین و با تقويترین فردي که با تحقیق انتخاب شده، یعنی فقیه عادل مصرف میشود. برخلاف مالیات که چنین شرطی در آن نیست و لذا گاهی غیرعادلانه هزینه میشود. به علاوه، اتصال طبقهي محروم با عالم ربانی، زمینهي پندپذیري و اطاعت از خدا و رسول (ص) است و فقرا و سایر گیرندگان، چون خمس را از دست جانشین امام زمان (عج) میگیرند، احساس حقارت نمیکنند.
تفاوت چهارم؛ در خمس به پرداخت کننده اعتماد میشود. یعنی اولاً خودش حساب مال خود را میکند، نه بازرس و مأمور دولت. ثانیاً، کسی را که میخواهد مال خود را به او بدهد، انتخاب میکند که کدام مرجع و عالم متّقیتر باشد. ثالثاً، از مصرف آن زیر نظر مجتهد عادل آگاه است و میداند در کجا هزینه میشود.
تفاوت پنجم؛ در خمس، هدفِ گیرنده، رشد و پاك کردن مردم، و هدفِ پرداخت کننده، قرب به خداست. و در پایان، خمس را از مازاد مخارج سالانه میگیرند، ولی مالیات از اصل درآمد مردم گرفته میشود. اینها شمهای از تفاوتهایی است که بین خمس و مالیات وجود دارد که عرض کردیم.
تشکر می کنیم از وقتی که به ما اختصاص دادید و با حوصله به سؤالات ما پاسخ دادید.
خداوند ان شاء الله دلهای ما را به نور قرآن و معرفت، نورانی کند و شما را در مسیری که قرار گرفته اید، که قطعاً مورد عنایت امام زمان (عج) هم هست، موفق و مؤید بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.