یکی از شبهات که درمورد فریضه خمس وجود دارد شبهه معروف به تحلیل خمس است. بر اساس این شبهه روایات زیادی وجود دارد که اهل بیت علیهم السلام خمس را برای شیعیان حلال کرده اند. بنابراین خمس وجوبی ندارد. این روایات هم آیه خمس را معنا می کنند و هم روایات وجوب خمس را از کار می اندازند. در بررسی روایی نیز بسیاری از این روایات از نظر سند صحیح می باشندو نمی توان در آن ها خدشه ای وارد کرد.
پاسخ های متعدد و عالمانه ای به این شبهه تاکنون داده شده است که طرح آنها در این یادداشت نمی گنجد. نگارنده سعی دارد در این نوشتار پاسخی قانع کننده که برای عام مردم قابل فهم باشد ارائه دهد.
می دانیم خمس از اصول دین نیست بلکه از فروع دین است. تفاوت اصول دین و فروع دین از نظر ابزار شناخت يا راهکار های شناسایی آن ها در این است که اصول دین مربوط به اندیشه است و ان را بایستی همراه با استدلال شناخت و پذیرفت و هرکس به اندازه وسعت اندیشه و آگاهی اش در مورد اصول دین می تواند استدلال کند، اما فروع دین این گونه نیست. فروع دین احکامی است که مربوط به عمل انسان است و شناخت این كه اين اعمال چگونه و با چه کیفیتی انجام شود از سه راه امکان پذیر است.
اولین راه اجتهاد است به این معنا که مراحل اجتهاد را طی کنیم و سالیان دراز در حوزه های علمیه علوم مختلف از ادبیات عرب گرفته تا فقه و اصول را فرا گیریم تا به مرحله اجتهاد برسیم و خودمان بتوانیم به شیوه عمل به احکام شرعی دستیابی پیدا کنیم.
راه دوم تقلید است. در این راه نیازی به فراگیری علوم حوزوی نیست بلکه به نظرات کارشناسان فقهی که همان مجتهدین هستند مراجعه می کنیم و به آن عمل می کنیم که ساده ترین و فراگیرترین شیوه برای دستیابی به چگونگی عمل به احکام شرعی همین تقلید در فروع دین است.
راه سوم معروف است به احتیاط، یعنی در هر مسئله ای تمامی فتاوای مجتهدین از ابتدا تا کنون را می بابیم و سخت ترین فتوا را پیدا کرده و به آن عمل نماییم.
خمس نیز از این قانون مستثنی نیست و نمی توان حسابش را از مسائل شرعی دیگر جدا کرد. يا بایستی مجتهد بود یا مقلد و یا محتاط. در مورد گزینه اول و سوم تکلیف روشن است. چون در صورت رسیدن به درجه اجتهاد روایات را بررسی کرده و بر طبق درک اجتهادی خود در مورد واجب بودن یا واجب نبودن خمس عمل می کنیم. و در صورت انتخاب گزینه سوم یعنی احتیاط خمس بر ما واجب خواهد بود، چون خمس دادن از خمس ندادن به احتیاط نزدیک تر است.
و اگر مقلد شدیم به فتوای کسی عمل می کنیم که از او تقلید می کنیم. اگر مرجع تقلیدمان خمس را واجب ندانست بر ما هم واجب نخواهد بود و اگر واجب دانست بایستی خمس را بپردازیم. در واقع پاسخ به این موضوع که آیا روایات تحلیل خمس می توانند دلیلی برای نپرداختن خمس باشند یا خیر؟ واگذار می شود به کارشناس و ومرجع تقلید و نیازی نیست ما خود را به زحمت تحقیق بیندازیم.
به بیان واضح تر ما نمی توانیم در مسائل وضو، نماز، روزه، حج، زکات و … به فتوای مجتهدین عمل کنیم ولی در مسئله خمس خودمان اجتهاد کنیم و به بهانه روایات تحلیل خمس از پرداختن خمس سرباز زنیم؛ رفتاری که متاسفانه در بسیاری از شیعیان مقید به نماز و روزه و سایر آداب شرعی دیده می شود.
سلام علیکم
جواب بسیار زیبایی بود، ولی در عین حال کلی است و قابل تعمیم دادن به همه احکام شرعی، کما اینکه در متن جواب به آن تصریح شده است.
خوب است در ادامه این جواب، توضیحی درباره روایت مذکور و توجیحات آن بیان شود.
با تشکر فراوان