پرش لینک ها

مقایسه‌ی جنبه‌های اجتماعی و اخلاقی خمس با دیگر مالیات‌ها

به گزارش واحد رسانه بنیاد بین­ المللی احیاء فرهنگ خمس، معاونت پژوهش بنیاد مصاحبه­ ای با «حجت‌الاسلام والمسلمین استاد سید محمدتقی علوی فریدنی»، از استادان حوزه و دانشگاه و از کارشناسان مسائل اقتصاد اسلامی ترتیب داده است که تقدیم حضورتان می­ گردد.

در خدمت «حجت الاسلام والمسلمین استاد علوی فریدنی» هستیم. استاد ضمن تشکر از اینکه دعوت ما را پذیرفتید و وقت ارزشمندتان را در اختیار مخاطبان ما قرار دادید، به نظر حضرتعالی خمس دارای چه امتیازات و ویژگی‌هایی فراتر از یک واجب مالی نسبت به دیگر مالیات‌ها است؟

بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از حضرتعالی، در پاسخ به سؤال شما باید عرض کنم که اساساً خمس به لحاظ مسائل اجتماعی و اخلاقی، و نیز الهی بودن آن، امتیازات ویژه‌ای دارد. بحث ما روی خمس و مالیات است. وجوه شرعی، نسبت به مالیات‌ها دارای امتیازاتی است. درآمدهای اسلامی و پرداخت‌های واجب نسبت به مالیات‌ها امتیازاتی دارد. مسأله، مسأله‌ی توزیع مجدد ثروت و تعدیل آن به‌طور خودکار است. روش حکومت‌ها به‌طور معمول این‌گونه است که می‌گویند باید اضافه‌ی درآمدهای گروه‌های خاص گرفته شود و برای گروه‌های دیگر پخش بشود تا تعدیل ثروت اتفاق بیفتد. از آنهایی که خیلی درآمد دارند، بگیریم و در اقشار پایین توزیع کنیم. می‌گویند این مصداق عدالت است. خُب این‌جا چند مسئله وجود دارد: اولاً شناسایی آن‌ها، ثانیاً درصدی که می‌خواهیم از آن‌ها بگیریم، ثالثاً توزیع بین فقرا. اگر بخواهیم برای شناسایی فقرا، دستگاهی ترتیب بدهیم، خودش کلی هزینه می‌برد. اما خمس خود یک سیستم هوشمند و پویا برای این مسأله است. شما ببینید کمیته‌ی امداد خودمان هزینه‌اش چقدر است؟ چقدر کارمند دارد؟ چقدر پرسنل دارد که باید بروند تحقیق کنند بیایند، گزارش بدهند، بعد، یک سیستمی بازرسی بکند که آیا واقعاً ‌این‌ها فقیر هستند یا نه؟ چقدر دستگاه عریض و طویلی می‌شود آخر سر هم درصدی خطا باقی می‌ماند. این یک دستگاه اجرایی است که می‌خواهد به قول معروف، تعدیل ثروت شود و عواید آن به فقرا برسد. برای جمع‌آوری پول چه تشکیلاتی در این زمینه لازم است. چون مردم پولشان را در صندوق‌ها می‌ریزند، خیلی نگران جمع‌آوری پولشان نیستند اما اگر دولت، یا خود وزارت دارایی بخواهد اقدام کند چقدر هزینه دارد؟ همین کارمندهایی که در هر اتاق گذاشته‌اند و کار می‌کنند.

خب حالا در مقابل این تشکیلات عریض و طویل، ببینیم جمع‌آوری خمس چقدر هزینه دارد؟ هزینه‌ی توزیعش چقدر است؟ رسیدنش و وصولش به موارد مصرف چقدر است؟ طرف خودش می‌آید به خانه یا مسجد شما و می‌گوید: حاج آقا خمسم را برایم حساب کن. بعد مبلغ خمسش را به شما یا به مرجع تقلیدش می‌دهد و سراغ کارش می‌رود. در واقع، هزینه‌اش صفر است. بگذریم از آن مرحمتی تشویقی که به بعضـی از آقایانی که قبض می‌آورند، داده می‌شود. بنابراین هزینه‌ی جمع‌آوری خمس، نزدیک به صفر است. مردم خودشان با دست خودشان پول‌هایشان را می‌آورند و به امام جمعه تحویل می‌دهند و او هم به مرجع تقلیدش می‌دهد. چقدر اینجا هزینه می‌شود؟ هزینه نزدیک به صفر است.

وقتی هم شما اجازه می‌دهید که خودش در محل خودش به بستگانش، به فقرای محلش توزیع کند، آن، هزینه‌اش چقدر است؟ آن هم صفر است. خودش می‌رود فقیر را پیدا می‌کند و با دست خودش به او می‌دهد و تمام می‌شود. خمس این اثر را دارد. تعدیل ثروت می‌کند و بدون هزینه جمع‌آوری می‌شود و به موارد مصرف ‌وصول می‌شود. عده‌ای که پولشان زیادتر از مخارج سال است، خودشان ثروت را بین طبقات پایین توزیع می‌کنند و این کاملاً با اختیار خودشان است و با هزینه‌ی صفر این اتفاق می‌افتد و هیچ دستگاه نظارتی هم لازم نیست.

این یکی از امتیازات مهم خمس است. همین پولی که الآن دارد به حوزه می‌آید، آیا خیال می‌کنید رقم کمی است که می‌آید و شهریه‌ی علما می‌شود؟ همه‌ی این‌ها را مردم خودشان با دست خودشان دارند می‌آورند، التماس هم می‌کنند، دست مرجع تقلیدشان را هم می‌بوسند و می‌دهند و می‌روند و مالشان را با طیب خاطر، پاک می‌کنند.

آیا رضایت‌مندی از پرداخت خمس به عنوان مالیات اسلامی را هم می‌توان به این امتیازات افزود؟

بله، صد در صد! رضایت‌مندی هم در آن هست. وقتی فرد خمسش را می‌پردازد و شما دریافت می‌کنید و برایش دعا می‌کنید، فرد خوشحال برمی‌گردد که الحمدلله که من رفتم و بدهی‌ام را ادا کردم. درخصوص این رضایت‌مندی افراد که فرمودید، یاد این خاطره می‌افتم که یک وقتی یک فرد روستایی، خدمت مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی؟ره؟ آمده بود. این فرد خدمت آقا نشست و قبض خمسـی را که نوشته شده بود، نزد ایشان گذاشت، چون خود ایشان وجوه را می‌گرفتند و تا این اواخر (چند سال آخر) خودشان آن را مهر می‌کردند. طرف هم پیش خود آقا می‌آمد و ایشان را می‌دید. مردم هم خیلی خوشحال بودند که می‌آیند و خود آقا را می‌بینند و خمسشان را می‌دهند و می‌روند. آن مرد روستایی نزد آقا آمد. در اتاق که نشست، پایش را دراز کرد و شال کمرش را باز نمود و دست کرد از توی شال کمرش، یک بسته‌ای را در آورد. پولی را که در آن بود، شمرد و گفت: آقا این خمس من است در اختیار شما! مرحوم آقای گلپایگانی شروع به گریه کردند. سپس فرمودند: این‌ مردم با رنج و مشقت پول جمع می‌کنند، بعد خودشان با زحمت می‌آورند و با دست خود به ما می‌دهند. حالا ما چطور آن را مصرف ‌کنیم؟ آیا ما به وظیفه‌مان عمل می‌کنیم یا نمی‌کنیم؟

بله واقعاً رضایت‌مندی کامل هم در این مسأله بابت پرداخت وجود دارد. هزینه‌اش هم برای ما صفر است. یعنی برای ما هیچ هزینه‌ای ندارد. حالا فکر کنید که ما بخواهیم خودمان عمل کنیم و به افرادی حقوق بدهیم که بروند خمس را جمع کنند. می‌دانید چه دستگاه و تشکیلاتی می‌خواهد؟ مردم خودشان خیلی راحت و آسوده آن را می‌آورند. بنابراین تعدیل ثروت به صورت خودکار و بدون هیچ هزینه‌ای برای بیت المال و با رضایت‌مندی کامل انجام می‌شود.

به نظر حضرتعالی، چه رابطه‌ای بین خمس و عدالت اجتماعی وجود دارد؟

ملاحظه بفرمایید. در نظام‌های مالیاتی، این‌طور است که شما وقتی درآمد بیشتری داشته باشید، ضریب مالیاتی‌تان هم بالا می‌رود. یعنی اگر فرض کنید مثلاً سه میلیون تومان درآمد ماهیانه‌ی شما باشد، از شما چیزی به عنوان مالیات نمی‌گیرند. اما اگر چهار میلیون تومان شد، پنج درصد مالیات می‌گیرند. اگر پنج میلیون تومان شد، شش درصد مالیات می‌گیرند. و مالیات شما همین‌طور‌ به‌صورت پلکانی بالا می‌رود و به جایی می‌رسد که اگر شما بیشتر کار کنید، پنجاه تا شصت درصدش را به عنوان مالیات از شما می‌گیرند.

شش ساعت کار شما مالیات ندارد. اما هفت ساعت که شد، ده یا پانزده درصدش به عنوان مالیات می‌رود و آن را از روی درآمد شما حساب می‌کنند. حالا شمایی که قدرت کار دارید و می‌توانید یازده ساعت هم کار کنید و کارآیی‌تان بالاست و کارتان بهتر هم انجام می‌شود، چون می‌دانید که با افزایش کارکرد شما، ضریب مالیاتی هم بالا می‌رود، ترجیح می‌دهید بروید راحت و آسوده در خانه‌تان بخوابید و استراحت کنید. و این عملاً باعث می‌شود که از ساعات کار در جامعه کم ‌شود و ساعاتی را که شما می‌توانستید کار کنید و تولید داشته باشید، به‌خاطر افزایش مالیات، از کار دست می‌کشید و کم می‌گذارید و دیگر کار نمی‌کنید. حالا که کم گذاشتید، سرِ جمع، چند ساعت از میزان کار در جامعه کم می‌شود؟ حالا به همین نسبت، کاهش تولید را حساب بکنید. حالا ببینید چند نفر در جامعه این‌جوری هستند؟ می‌بینید که رقم بالایی می‌شود. بنابراین، این افزایش ضریب مالیاتی در درآمد بیشتر، سبب لطمه به اصل کار در جامعه می‌گردد.

اما در خمس،‌ به دلیل ثابت بودن ضریب خمسـی، این‌طور نیست. شما هر چه می‌خواهید کار کنید و درآمد داشته باشید. زیاد کار کنید، کم کار کنید، هرچه می‌خواهید درآمد داشته باشید. این‌ها چیزی به ضرائب خمسـی اضافه نمی‌کند و همان بیست درصد مازاد بر نیازی که از اول بوده، همان هست و تغییری نمی‌کند.

به نظر شما، خمس چه تأثیری در حفظ منابع مالی و جلوگیری از هدررفت سرمایه‌ها دارد؟

بله، نکته‌ی حائز اهمیت دیگری که در خمس وجود دارد، همین است. ببینید، با افزایش درآمد، مردم به سمت اسراف روی می‌آورند. وقتی شما درآمدتان زیاد شد، تا دیروز سفره که می‌انداختید، تا لقمه‌ی آخر غذا را هم می‌خوردید، اما حالا که درآمدتان زیاد شده، دیگر می‌گویید دور ریختن اضافه‌ی آن عیبی ندارد. دیگر نمی‌خورید و غذایی را که درست کرده‌اید، دور می‌ریزید و مدام اسراف می‌شود. تجملات بالا می‌رود و اسراف زیاد می‌شود. پرده را عوض کن، مبل را عوض کن، ماشین را عوض کن و … .

اما در این بین، خمس چه کارکردی دارد؟ خمس می‌آید و جلوی اسراف‌ و ریخت و پاش‌ها را می‌گیرد. چرا؟ چون می‌گویند اگر اسراف کنی، باید خمسش را هم بدهی. حالا می‌خواهی اسراف بکنی، بکن. ولی خمسش را باید بدهی. بنابراین به فرمایش شما، خمس تأثیر در حفظ منابع دارد و از اسراف جلوگیری می‌کند. به نظرم، با توسعه‌ی فرهنگ خمس، جلوی اسراف کاملاً گرفته می‌شود. یعنی دیگر اجازه‌ی اسراف به فرد داده نمی‌شود و فرد مجبور است اگر هم چیزی به دستش آمد، در مسیر صحیح و منطبق با شأنش البته، مصرف کند.

مثلاً، فرشی در شأن شما هست اما عوض کردنش زائد بر شأن شماست. ولی به هر حال شما می‌روید و این فرش را امروز به دویست هزار تومان می‌فروشید. در حالی که شما این فرش را پارسال به چهارصد هزار تومان خریده‌اید. اما امروز چون دست‌دوم شده، آن را به دویست هزار تومان از شما می‌خرند و شما فرش دیگری را به قیمت ششصد هزار تومان می‌خرید. یا نه، با همان چهارصد هزار تومان می‌خرید. خُب این اسراف است و شما نباید این کار را می‌کردید. زیاده‌روی در مصرف است. شما پرده‌های اتاقتان سالم است، ولی آن را عوض می‌کنید و می‌گویید همسایه‌مان عوض کرده پس ما هم می‌خواهیم پرده‌ها را عوض کنیم. این زائد بر شأن شماست. حالا یک کسـی شأنیتی دارد که فرشش نباید این جوری باشد، بله. ولی من و شمای طلبه، برویم یک فرش نخ‌فرنگ ابریشمی در اتاقمان بیندازیم، یا در خانه‌ی فلان تاجر دیده‌ایم که قالیچه‌ی ابریشمی وسط اتاقش انداخته و ما هم برویم چنین کاری کنیم، این اسراف است و خمس، جلوی آن را می‌گیرد.

سخن از شأن شد. چطور می‌توان این شأن را تشخیص داد؟ آیا ملاک و معیاری دارد؟

بله، به هر حال شأن افراد مهم است. به قول آقای قرائتی، خدا حفظشان کند، راجع به شأن می‌گفت که شأن، آن است که وقتی مردم آن را می‌بینند، سوت می‌کشند و می‌گویند وای فلانی این جوری کرده و فلان چیز را خریده است. مگر چه خبر است و از کجا آورده؟! این مثال، نشان‌دهنده‌ی معیاری عرفی برای شأن است. مثلاً اگر من یک قالیچه‌ی ابریشم در خانه‌ام انداخته‌ام و شما را هم دعوت کرده‌ام. حالا اگر مجبور شدم آن را به‌خاطر شما جمع ‌کنم که آن را نبینید، یعنی این فرش فراتر از شأن من بوده است. حالا ممکن است یک تاجر به خانه‌ی من بیاید و من آن فرش نفیس را پهن کنم تا مثلاً با آن پز بدهم. ولی اگر امثال خود من به خانه‌ام آمدند و من مجبور شدم آن را جمع ‌کنم، پس معنی آن این است که آن فرش، زائد بر شأن من است. کما این‌که وقتی بروم ماشینی که زائد بر شأن من هست بخرم، پول اضافی‌اش خمس دارد و باید آن را بپردازم و تعارف هم ندارد. چون فراتر از شأن من است.

این موضوع در رساله‌ها هم هست. مصارف زائد بر شأن، خمس دارد. همه‌ی مراجع هم فرموده‌اند که باید دارایی‌ها مطابق شأن باشد. حتی بعضی می‌فرمایند در خود شأن هم احتیاط کنید. ظاهراً تعبیر «تحریر» همین باشد که در خود شأن هم باید احتیاط کنید. در بالاتر از شأن که یقیناً باید احتیاط کرد.

شما رابطه‌ی خمس و ذخیره‌سازی و پس‌انداز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

درباره‌ی پس‌انداز باید بگویم که گاهی بعضـی‌ افراد، خسّت به خرج می‌دهند و می‌گویند بگذار پس‌انداز کنیم. خب پس‌انداز در سطح خُرد، خوب است. همه می‌گویند: چه اندازه پس‌انداز دارید؟ در بانک پول دارید یا نه؟ ولی پس‌انداز در سطح کلان، ‌که مقدار زیادی از درآمدها را بخوابانید و هیچ حرکتی با آن نکنید،‌ آسیب‌زاست. چون این پول می‌تواند سرمایه‌ی تولید بشود. می‌تواند به تولید، حرکت بدهد. اما شما بروید یک گوشه‌ای آن را راکد بگذارید. پس‌انداز در سطح کلان، مناسب نیست. در سطح خُرد هم بعضـی خسّت به خرج می‌دهند. یعنی زندگی معمولی هم نمی‌کنند و سطح زندگی‌شان را پایین‌تر از معمول نگه می‌دارند و مدام پس‌انداز می‌کنند.

این‌جا هم خمس می‌آید و جلویشان را می‌گیرد و می‌گوید اگر پس‌انداز کردی، به پس‌اندازت خمس تعلق می‌گیرد. پس راحت زندگی‌ کن و مخارجت را در حد تعادل اجتماعی حفظ کن و مطابق شأنت زندگی‌ات را اداره کن. پس خمس نه اجازه می‌دهد اسراف بکنی، نه اجازه می‌دهد در حدی پس‌انداز کنی که زندگی‌ات در مضیقه قرار بگیرد. حالا که می‌خواهی آخر سال، بیست درصد باقیمانده را خمس بدهی، خب این را در زندگی‌ات خرج کن تا چرخ زندگی‌ات راه بیفتد.

آیا خمسی که فرد می‌پردازد روی افزایش قیمت‌‌ها تأثیر سوئی نمی‌گذارد؟

خیر، به‌هیچ‌وجه! این تفاوت اساسی بین خمس و مالیات است. در خمس، عدم انتقال وجود دارد. ببینید، وقتی مالیات گرفته می‌شود، بار مالیاتی به مصرف کننده منتقل می‌گردد. به عنوان مثال، شما تا امروز می‌توانستید فرضاً تولید را از قیمت پانصد تومان شروع بکنید. هر چه قیمت بالاتر می‌رود، تولید شما هم اضافه می‌شود. یعنی اگر قیمت ششصد تومان شد، شما می‌توانید ده هزار تا تولید داشته باشید. از پانصد تومان هم شروع شده است. حالا وقتی پنجاه تومان مالیات به تولید شما می‌بندند، این خط از پانصد تومان می‌رود روی پانصد و پنجاه تومان و دیگر برای شما صرف نمی‌کند که پانصدتومانی تولید بکنید. حالا برای ده هزار تا تولید، باید قیمت ششصد و پنجاه تومان بشود. فاصله بین قیمت جدید و قبلی، مالیاتی است که گرفته شده است. یعنی مالیات دور می‌زند. از تولیدکننده می‌گیرند ولی بار آن به مصرف‌کننده برمی‌گردد و از شمای مصرف‌کننده، گرفته می‌شود. مغازه‌دارها را ببینید. تا از آن‌ها مالیات می‌گیرند، سریع روی قیمت اجناسشان می‌کشند و آن مالیات را از شمای مصرف‌کننده می‌گیرند، خیلی راحت و آسوده!

اما در مسأله‌ی خمس این‌‌طور نیست. چون خمس بر روی هزینه‌ی تولید حساب نمی‌شود. بلکه بعد از تولید است و از سود خالص گرفته می‌شود. که این سود خالص، چیزی است که به قول عوام، تهش مانده است. همه‌ی هزینه‌ها بیرون رفته و حالا هر چه مانده، بیست درصدش خمس است و آن را باید بدهید. و این دیگر به مصرف‌کننده منتقل نمی‌شود و از جیب او دریافت نمی‌گردد.

مثلاً، فردی پارسال صد هزار تومان خمس داده است. آیا آن را روی تولیدش می‌کشد؟! نه، تولیدش را تغییر نداده. چون افزایش قیمت در تولید پیدا نشده است. این یک تمایز ویژه برای خمس در مقایسه با مالیات است.

به هر حال خمس هم یک مالیات است. خمس چه تفاوت عمده‌ای با سایر مالیات‌ها در اقشار و دهک‌های پایین درآمدی در جامعه دارد؟

امتیاز عمده‌ی خمس در این فرعی که فرمودید، در معافیت فقراست. شما در مالیات‌های غیرمستقیم می‌بینید که وقتی مالیاتی مثلاً روی نوشابه بسته می‌شود، فقیر و غنی باید این مالیات را بپردازند. شما که طلبه هستید با درآمد دو میلیون تومان در ماه، با آن کسـی ‌که دویست میلیون تومان درآمد ماهانه دارد، هر دو، نوشابه را به یک قیمت می‌خرید و مالیاتی که می‌پردازید فرضاً پنج تومان است. پنج تومان از قیمت این نوشابه، مالیات است که هم شما آن را می‌دهید هم آن فرد غنی. از شما فقیرتر هم اگر بخواهد نوشابه بخرد، باید آن پنج تومان را بپردازد. پس فقرا، مستثنای از پرداخت مالیات نیستند. اما ما در پرداخت خمس، چنین چیزی نداریم که مالیات غیرمستقیم باشد. بلکه فقرا از پرداخت خمس معافند و کسانی هم که زندگی‌شان در حد معمول است، معافند. یعنی نه‌تنها زیر خط فقر معافند، بلکه در خط فقر هم معاف هستند.

کسانی که یک زندگی معمولی دارند و چیز اضافه‌ای ندارند، خمسـی به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد. فرض کنید که فردی ماهی ده میلیون درآمد دارد اما همه‌اش را خرج زندگیش می‌کند و چیزی اضافه نمی‌آید. پس هیچ خمسـی هم در این زمینه به او تعلق نمی‌گیرد. اما مالیات‌ها به درآمد تعلق می‌گیرد. می‌گویند چقدر درآمد دارید؟ پاسخ می‌دهید مثلاً ده میلیون تومان. می‌گویند این قدر مالیات باید بدهید. ولی در خمس چنین چیزی نمی‌گوییم. بلکه می‌پرسیم از تتمه‌ی درآمد شما چقدر باقی مانده است؟ آن هم تا آخر سال، نه در روز اول و اول ماه، بلکه تا آخر سال. این تفاوت مالیات شرعی با مالیات‌های معمولی است.

گاه شبهه می‌شود که چرا هم باید خمس داد و هم باید مالیات پرداخت کرد. این شبهه را چگونه پاسخ می‌دهید؟

بله، یکی از شبهات این است که ما چرا باید هم مالیات بدهیم و هم خمس بپردازیم؟ این را البته باید اساتید مربوطه جواب بدهند، ولی من هم اشاره‌ای می‌کنم. ما می‌توانیم سیستم را جوری ببندیم که کسانی که خمس می‌دهند، از پرداخت قسمتی از مالیات‌هایشان معاف بشوند. اما حالا از وزارت دارایی ما بپرسید اگر شما صد میلیون تومان هم این‌جا خمس داده باشید، آیا از مالیات شما چیزی کم می‌شود یا نه؟! یعنی آیا از بار مالیاتی‌تان کم می‌کنند؟!

ببینید ما می‌توانستیم این کار را خیلی راحت اجرا کنیم. منتها این مسأله، یک سری عوارض و تبعاتی دارد که حالا من نمی‌توانم بگویم چیست. اما می‌شود قانونی تصویب کرد که هرکس خمس یا زکات می‌دهد، قدری از مالیاتش کم بشود. هیچ مشکلی هم پیش نمی‌آید. چون هزینه‌هایی که فرد به‌صورت خمس و زکات می‌پردازد، هزینه‌هایی است که بر عهده‌ی دولت است. خمس و زکات، را چه می‌کنند؟ یک مقدارش به فقرا داده می‌شود، یک مقدار برای حوادث غیرمترقبه هزینه می‌شود، مثل زلزله، سیل و … . علما می‌گویند به آن‌جا بدهید یا خودشان می‌دهند. همه‌ی این‌ها هزینه‌های دولت است که ما داریم با خمس و زکات تقبّل می‌کنیم. اگر به طلبه‌ها هم می‌دهیم، تامین هزینه‌ی خدمات دینی جامعه است که آن هم بر عهده‌ی دولت است. یعنی دولت باید آن را تأمین کند و وظیفه دارد عده‌ای را به عنوان مربیان اخلاق و مربیان دینی جامعه تأمین کند. حالا ما همه‌ی این بار را با خمس از دوش دولت برداشته‌ایم. حالا چه مشکلی دارد که این مبلغ را از مالیات افراد خمس‌دهنده کم کنند؟ منظور این‌که این مسأله هم قابل حل است. منتها این‌که چرا آن را اجرا نمی‌کنند، یک بحث دیگر است.

با سپاس از حضرتعالی و فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

من هم از همگی شما تشکر می‌کنم و برای شما آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.

پیام بگذارید