یکی از مسائلی که وجوب آن مورد اتفاق و اجماع علما و مجتهدان، متقدمان و متاخران شیعه است، پرداخت خمس به شمار می رود که به گوشه ای از فرمایشات و نظریات آن بزرگواران نظر می نماییم.
مرحوم شیخ مفید که از علمای بزرگ شیعه و در زمان نزدیک به غیبت صغری است، در کتاب شریف مقنعة فرموده است:
والخمس واجب فی کل مغنم، قال الله – عزّ و جلّ-: «و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتمی و المسکین و ابن السبیل ان کنتم ءامنتم بالله» الآیة. و الغنائم کل ما استفید بالحرب من الاموال و السلاح و الثیاب و الرقیق، و ما استفید من المعادن و الغوص و الکنوز و العنبر، و کل ما فضل من ارباح تجارات و الزراعات و الصناعات عن المؤونة و الکفایة فی طول السنة علی الاقتصاد؛[1]
خمس در هر درآمدی که به دست آید واجب است، چنان که خدا فرموده است: «اعلموا انما غنمتم من شیء…» و آنچه در دارالحرب از اموال، اسلحه، لباس ها و نیز هر آنچه از معادن، دریا و گنج ها و همچنین از مکاسب، تجارات، زراعات و صنایع به دست آید، بعد از کسر مؤونه در طول سال به طور میان روی، «غنائم» هستند.
مرحوم سید مرتضی (ره) مشهور به علم الهدی، در کتاب انتصار می نویسد:
مسألة: و مما انفردت به الامامیه، القول بانّ الخمس واجب فی جمیع الغنائم و المکاسب و ما استخرج من المعادن و الغوص و الکنوز و مما فضل من ارباح التجارات و الزراعات و الصناعات بعد المؤونة و الکفایة فی طول السنة علی اقتصاد، دلیلنا الاجماع و قوله تعالی: «و اعلموا انما غنمتم من شیء»؛[2]
از مسائلی که منحصر به طایفه امامیه است، قول به وجوب خمس در همه ی منافعی است که از کسب، معادن، دریا و گنج ها به دست آید و همچنین در آنچه از سود تجارت، زراعات و صنعت ها بعد از کسر مؤونه در طول سال به طور اقتصادی زیاد آید. و دلیل ما، اجماع علما و آیه شریفه قرآن است… .
شیخ طوسی مشهور به شیخ الطائفه، در کتاب خلاف، مسأله یکصد و سی و هفت از کتاب زکات می نویسد:
المعادن کلها یجب فیها الخمس من الذهب و الفضة و الحدید و الصّفر و النّحاس و الرّصاص و نحوها، مما ینطبع و مما لاینطبع کالیاقوت و الزّبرجد و الفیروزج و نحوها، و کذلک القیر و المومیا و الملح و الزجاج و غیره. دلیلنا اجماع الفرقة و اخبارهم و ایضا قوله تعالی: « و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه» و هذه الاشیاء کلها مما غنمه الانسان؛[3]
در همه معادن از طلا، نقره، آهن، مس و غیره آنها مثل یاقوت، زبرجد، فیروزه و مانند آنها و همچنین قیر، مومیا، نمک و غیر آنها، خمس واجب است. دلیل ما بر این مطلب اجماع امامیه و اخبار و روایات است و آیه شریفه «واعلموا انما غنمتم من شیء» هم دلالت دارد و همه اینها جزء غنائم محسوب می گردد.
همچنین شهید در کتاب شریف دروس، کتاب الخمس آورده است:
کتاب الخمس و هو حق یثبت فی الغنائم لبنی هاشم بالاصالة عوضاً عن الزکوة و یجب فی سبعة:
الاول. ما غنم من دارالحرب؛
الثانی. جمیع المکاسب من تجارة و صناعة و زراعة و غرس بعد مؤونة السّنة…؛[4]
خمس حق مسلمی است که در غنایم و منافع به بنی هاشم بالاصاله در عوض زکات که بر آنها حرام است، تعلق می گیرد و در هفت چیز واجب است:
اول. غنایمب که از دارالحرب به دست می آید؛
دوم. همه ی منافعی که از تجارت، زراعت و… به دست آورند… .
صاحب کتاب مدارک نوشته است:
قال الشهید فی البیان أنّ هذه السبعة (الأشیاء الّتی یجب فیها الخمس) مندرجة فی الغنیمة.
و قال فی بحث وجوب الخمس فی المعادن: بالتزام اندراج الجمیع فی اسم الغنیمة لأنها اسم للفائدة فیتناول الجمیع.
و قال فی بحث أرباح المکاسب: و احتجّ الموجبون بقوله تعالی «واعلموا انما غنمتم» و الغنیمة اسم للفائدة فکما یتناول غنائم دارالحرب یتناول غیرها؛[5]
شهید در بیان می گوید: همه ی این هفت چیز که متعلق خمس به شمار می روند، در کلمه غنیمت مندرج گردیده اند. و در بحث وجوب خمس فرمودند: وجوب خمس در معادن به واسطه اندراج آنها در اسم غنیمت است؛ زیرا غنیمت به معنای منفعت و قائده است و اینها همه در این معنا مندرج اند.
همچنین در بحث مکاسب فرموده است: کسانی که در همه ی منافع خمس را واجب نموده اند، به این آیه شریفه استدلال کرده اند: «و اعلموا انما غنمتم» و کلمه ی غنمتم همچنان که منافع دارالحرب را شامل می شود، سایر منافع و سود ها را هم در بر میگیرد.
نراقی در کتاب المستند می گوید:
المسألة الاولی انّ الاصل وجوب الخمس فی جمیع ما یستفیده الانسان و یکتسبه و یغنمه للآیة. فانّ الغنیمة فی اصل اللغة الفائدة المکتسبة.
صاحب کتاب شریف الحدائق فرموده است:
ان معنی الغنم المأخوذ فی الآیة عامّ و شامل للغنائم الحربیة و المعادن و الغوص و الکنوز و ارباح المکاسب و غیرها؛[6]
کلمه غنیمت که در آیه شریفه آمده، عام است و شامل غنایم حربی، معادن، دریا،گنج، ارباح مکاسب، و به طور کلی هر نوع منفعت و سودی به دست بیاید می گردد.
حاج آقا رضا همدانی که از مجتهدین و مراجع متاخرین و شاگرد شیخ انصاری (ره) است، در کتاب شریف و بزرگ خمس مصباح الفقیه، که یادگاری از آن مرحوم است، همین قول را پذیرفته که خمس به همه قوائد و منافع تعلق می گیرد.[7]
نویسنده کتاب شریف مستند العروة می فرماید:
فلا ینبغی التأمل فی اطلاق الآیة المبارکة فی حدّ ذاتها و شمولها لعامة الارباح و الغنائم؛[8]
تأمل کردن در اطلاق آیه مبارکه و شامل شدن کلمه غنمتم به تمامی ارباح مکاسب و همه منافع، سزاوار است.
آیة الله میلانی نیز در کتاب خمس خود بر این عقیده است.[9]
همچنین در کتاب تقریرات خمس آیة الله العظمی بروجردی (ره) آمده است:
ان الآیة شاملة لمطلق ما یصدق علیه الغنیمة سواء کان مکتسبا من الحرب او من التجارة و الصناعة و غیر ذلک؛[10]
آیه شریفه «و اعلموا انما غنمتم من شیء»
مطلق غنائم را شامل می شود؛ چه آن که از راه کسب و تجارت باشد و چه آن که از جنگ
ها به دست آمده باشد و چه از راه تجارت و زراعت و صنعت باشد و بالاخره به همه
منافع و سودها تعلق می گیرد.
[1] . المقنعة، ص 276.
[2] الانتصار، ص86.
[3] الایضاح، ج1، ص217.
[4] الدروس، ص67.
[5] المدارک، ص 235-238.
[6] الحدائق، ج12، ص 320.
[7] مصباح الفقیه، کتاب الخمس، ص 109.
[8] مستند العروة؛ ص 195.
[9] تقریرات الخمس، آیة الله میلانی، ص 10.
[10] زبدة المقال فی خمس الرسول و الآل، ص5(به نقل از آیة الله العظمی نوری همدانی در کتاب الخمس).