پرش لینک ها

چرا نیمی از خمس فقط به سادات تعلق می گیرد؟

خمس و سادات

سوال

چرا نیمی از خمس فقط به سادات که از فرزندان و ذریه پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند تعلق می گیرد؟ چرا در بهره مندی از  خمس، سادات بر دیگر از اقشار جامعه برتری داده شده اند؟ با توجه به اینکه اسلام به شدت با تبعیض مخالفت می کند،آیا این تبعیض نیست؟

پاسخ 

  1. ظهور اسلام، باعث تغییرات وسیعی در جامعه قبیله محور و عقب مانده جزیره العرب گردید. اعراب به قبیله خود تعصب داشته و بر رسوم و سنت های جاهلی پافشاری زیادی می کردند. در آن دوره برده داری، زنده به گور کردن دختران، تعصبات خویشاوندی، دزدی و تجاوز رایج بود. با آغاز رسالت پیامبر(ص) جامعه شکل دیگری به خود گرفت و رشد چشمگیری در ارتقاء فضائل فردی و اجتماعی یافت. اما پس ازپیامبر(ص) و با قدرت گرفتنِ بنی امیه در صحنه سیاسی، حکومت نوپای اسلام، به سلطنت تبدیل شد و حاکمان آن که قبل از اسلام جزو اشراف بودند، به شدت در پی محوِ معارف و فضائلی برآمدند که رسول خدا برای بشر به ارمغان آورده بود. این حکومت ها با جعل حدیث، بدعت در دین، تطمیع و لعن و سب علی (ع) یا با شکنجه و حتی کشتن فرزندان، یاران و اصحاب پیامبر(ص) تلاش وسیعی در انحراف و نابودی اسلام کردند. ضایع کردن حقوق سادات و کشتن آنان به دوره بنی امیه محدود نمی شد بلکه در بسیاری از حکومت ها از جمله دوران پانصد ساله بنی العباس، حقوق سادات و ذریه پیامبر(ص) پایمال می شد و بقدری عرصه بر ایشان تنگ می گشت که مجبور به مهاجرت به مناطق دوردست برای حفظ جان می شدند.

یکی از خلفائی که ظلم بسیاری به خاندان رسول خدا(ص) کرد، یزید بود او سه سال و اندی خلافت کرد و در سال اول خلافتش فرزند رسول خدا را به شهادت رساند و در سال دوم خلافت به مدینه حمله برد و در مدینه النبی حرمت شکنی کرد و در سال سوم نیز کعبه را به آتش کشید.[1] در مجلس یزید او در حالی که خاندان اهل بیت(ع) را در برابر خود به عنوان اسیر نشانده بود، این شعر را می خواند.

لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ                           خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ

فرزندان هاشم با سلطنت بازى کردند، و در واقع نه خبرى (از سوى خدا) آمده بود و نه وحیى نازل شده[2]

مطلب فوق نشان می دهد که به چه میزان ظالمان بغض و کینه از اسلام داشتند و به هر وسیله ای در فرونشاندن این ندای آسمانی تلاش می کردند.

با خباثتی که بنی امیه و بنی العباس در مقابله با دین اسلام داشتند، قاعدتا نباید به جز مقداری از معارف تحریف شده، چیزی از معارف دین و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به ما می رسید. اما حضور ائمه (ع) در متن جامعه و نقش پررنگ و استتثنائی ایشان در صیانت، نشر و ترویج معارف اسلام، توطئه دشمنان اسلام را خنثی کرد. همچنین فرزندان ایشان نیز در ترویج معارف شیعی و سنت پیامبر اکرم(ص) تلاش بسیاری کردند. حتی برخی از ایشان در راه ترویج اسلام به شهادت رسیدند؛ امروزه زیارتگاه هایی مانند حرم حضرت معصومه (س) در قم، احمد بن موسی شاه چراغ در شیراز، عبدالعظیم حسنی در شهر ری و بسیاری دیگر، از ساداتی هستند که در ترویج دین یا تحت تعقیب بودند یا اینکه به شهادت رسیدند.

حضور افرادی از نسل پیامبر(ص) به خاطر رفتار نیک و شخصیت برجسته اخلاقی، همواره مورد توجه و احترام جامعه بوده است، زیرا مردم علاوه بر سجایای شخصیتی بسیاری از سادات، ایشان را به عنوان نشانه ای از پیامبر(ص) می دانند و با دیدن آنها به یاد جدشان می افتند و به طور ملموس، سنت پیامبر(ص) را با نشانه هایی از فرزندان ایشان، در جامعه حس می کنند.

هر چند سادات، نَسَبِ شریفی دارند و از فرزندان پیامبر(ص) هستند ولی ذریه پیامبر(ص) بودن، موجب هیچ برتری مالی و یا اجتماعی نمی شود، مردم صرفا به خاطر نسب شان به پیامبر(ص) به آنها احترام می گذارند. با این حال سادات یک ویژگی دارند و آن هم این است که فقرای سادات از منبع مالی زکات محروم هستند و از منبع مالی خمس به آنها رسیدگی می شود. با ذکر این مقدمه به شبهه فوق به شرح زیر پاسخ خواهیم داد.

  1. همان گونه که در متن سوال نیز اشاره شد، اسلام با تبعیض و برتری دادن قومی بر قوم دیگر به شدت مخالف است.[3] و همه انسان ها در پیشگاه پروردگار به لحاظ سرشت برابرند. اما اینکه چرا نیمی از خمس به سادات اختصاص یافته، نیاز به بررسی دقیق دارد. برای پاسخ به این پرسش در گام اول به آیه 41 سوره انفال مراجعه می کنیم تا از میزان سهم هر گروه که خمس دریافت می کنند،آگاه شویم. در این آیه شریفه، دریافت کنندگان خمس به شش قسمت تقسیم می شوند. « بدانید هر گونه غنیمت و فایده ای که به دست آورید ، خمس آن برای خدا ، و برای پیامبر ، و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه ( از آنها ) است» سه سهم اول یعنی سهم خدا، پیامبر و ذى‏القربى[4]، به حاکم اسلامى یعنى به پیامبر(ص) و پس از او به امام(ع) مى‏رسد که در مصالح مسلمین مصرف مى‏شود؛ و قسمت دیگر آن که سهم یتیمان، مساکین و ابن‏السبیل است، به این دسته از سادات مى‏رسد. در زمان غیبت امام معصوم(ع) ، سهم امام به فقها و مراجع تقلید که نایبان آن حضرت هستند، مى‏رسد تا در مصالح مسلمین مصرف کنند.
  2. نکته قابل توجه آن است که همه سادات از خمس بهره مند نمی شوند و ساداتی در اصطلاح «سهم سادات» دریافت می‌کنند که الزاما یکی از این سه گروه باشند: یتیم، فقیر و ابن‌سبیل ِنیازمند. یتیم کودکی است که به سن جوانی و رشد نرسیده و به خاطر از دست دادن پدر، توانایی اداره زندگی را ندارد و نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد. فقیر نیز به کسی گویند که نمی تواند زندگی اش را اداره کند و به جهت ضعف مالی، از تأمین هزینه های زندگی عاجز است.  ابن‌سبیل هم مسافری است که در میانه راه مانده است و در سفر بی‌چیز و تهی‌دست گشته و توانایی بازگشت به شهر خود را ندارد البته چنین فردی در شهر خود بضاعت و سروسامان دارد.

همانگونه که در تعریف این سه واژه ملاحظه شد، نیاز مالی و تهی دستی از شرایط مهم تعلق خمس به سادات است. در این شرایط چنانچه سیدی نیازمند شد، در حدِ تأمینِ زندگیِ آبرومندانه می‌توان به او سهم سادات پرداخت کرد. اما اگر سیدی که درآمد و کار و کسبی دارد و در این گروه قرار نگیرد «سهم سادات» به او تعلق نمی گیرد. زیرا در فقه شیعه، به سیدی که وضع مالی او خوب باشد، نمی‌توان خمس داد.

  1. نکته حائز اهمیت دیگر آن است که منبع مالی زکات که جزو اموال عمومی جامعه اسلامی است، اختصاص به غیر سادات دارد و دریافت زکات برای سادات ممنوع است و اینگونه نیست که هم از زکات و هم از خمس سهم ببرند. این در حالی است که اگر از خمس مبالغی اضافه آمد با اجازه مرجع تقلید می توان نیازهای ضروری غیر سادات را مرتفع کرد و این کار سنت مراجع در طول تاریخ نیز بوده است. البته اگر مبلغ خمس به میزانی نبود که به سادات فقیر برسد، تحت یک شرایطی به ایشان از منبع زکات نیز پرداخت می شود.[5] به عبارت دیگر می توان گفت که زکات برای عموم مستمندان غیر سید و نیمی از خمس هم برای مستمندان سید است. با این توضیح ملاحظه می کنید که برتری و تبعیضی در رسیدگی به فقراء بین سید و غیر سید نمی باشد.
  2. همانگونه که در ابتدا اشاره شد، اختصاص نیمی از خمس به فقرای سادات که البته نباید متجاهر به فسق و گناه باشند[6]، بدین علت است که نسل پیامبر(ص) به گونه ای شاخص در جامعه شناخته شوند و این یک احترام معنوی به خاطر پیامبر (ص) است و هیچ گونه تبعیض و یا امتیاز مالی و طبقاتی را برای ذریه ایشان ایجاد نمی کند. از سوی دیگرچنین ویژگی خاصی برای نسل پیامبراکرم(ص) نوعی هویت و انسجام در میان ایشان برای حفظ میراث رسول خدا(ص) ایجاد می کند و آنها را نسبت به تهدیدهایی که به دین اسلام وارد می شود، متعهد و حساس می نماید. بر این اساس است که سادات از استفاده اموال عمومی که زکات است، منع شده اند تا این چهره معنوی همواره در طول تاریخ درخشان بماند.

جمع بندی:

اختصاص نیمی از خمس متعلق به سادات فقیر، یتیم و در راه مانده است. ساداتی که درآمد داشته و نیاز ندارند، نمی توانند از خمس استفاده کنند. از سویی دیگر اختصاص زکات به سادات فقیر هم ممنوع است. بنابر این ملاحظه می گردد  که اختصاص خمس، امتیازی مالی برای ایشان محسوب نمی شود. . صرفا به لحاظ معنوی ارزشمند می باشد.

↵صراط روشن، علی خلجی، نشر سروش نعیما

———————————————————————————————————

[1] . تاریخ یعقوبی، ج 2، ص ۲۵۳

[2] . الإحتجاج، ج2، ص 307.

[3] . حجرات: 13

[4] . سهم خدا و پیامبر به نیابت به امام معصوم می رسد و سهم ذی القربی به اصالت به امام معصوم (ع) می رسد. خمس، انفال، فیء در قرآن کریم،ص250

[5] . ر.ک رساله عملیه مراجع معظم تقلید

[6] . استفتائات،ج4،ص481، سوال:4908

پیام بگذارید